به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایرنا:
در روزگاری که نگاههای سطحی و شتابزده بر زندگی سایه افکنده، بازگشت به اندیشههای سعدی میتواند چراغی پیش پای انسان امروز باشد. سعدی، شاعرِ تأمل و تیزبینی، نگریستن به جزئیات را نه تنها تمرینی برای دقت، بلکه راهی برای درک ژرفای زندگی میداند. از نگاه او، معنای زندگی در لحظات ساده، در رفتارهای کوچک و در توجه به آنچه معمولاً نادیده گرفته میشود، نهفته است. عبدالمهدی مستکین، پژوهشگر فرهنگ و مدرس ادبیات فارسی، در بخش دوم گفتوگو با ایرنا، با نگاهی تازه به آثار سعدی، بر اهمیت این نوع نگاه مکثآلود و دقیق تأکید میورزد؛ نگاهی که میتواند انسان را به ساحت معنا نزدیکتر کند.
بخش اول گفتوگو با عنوان «سعدی انسان را به درنگ در خویشتن دعوت می کند» را مطالعه کنید.
مستکین با اشاره به این که سعدی بسیار در جهان محبوب است و هم غربیها و هم شرقیها به او احترام می گذارند، گفت: آنها میگویند سعدی نگاهی ژرفبین دارد و اندیشهاش ژرفکاو است. مثال میزنم شما گلابی را نگاه میکنید و یک میوه میبینید اما سعدی نگاه که میکند از آن یک حکمت بیرون می آورد. میگوید خداوند کوزههایی از نبات را روی درخت گذاشته است.
شکل اَمرود تو گویی که ز شیرینی و لطف کوزهای چند نبات است معلق بر بار
ما سیب را میخوریم و سعدی میگوید:
سیب را هر طرفی داده طبیعت رنگی هم بر آن گونه که گلگونه کند روی نگار
خداوند هم سیب را در طبیعت انواع و اقسام رنگهای دلپذیر داده که انسان آن را ببیند و با خوردنش و با دیدنش، به یاد آن خالق خلاقی بیفتد که سیب را آفریده است، یا درباره نارنج میگوید:
گو نظر باز کن و خلقت نارنج ببین ای که باور نکنی فِی الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ نار
وی اضافه کرد: ماده مهم خلاقیت در دنیای جدید ریشه در درنگ دارد، در درنگ کردن انسان دارد که سعدی به ما یاد داده است. سعدی مورچهای را میبیند، میگوید:
همچنان در فکرِ آن بیتم که گفت پیلبانی بر لبِ دریایِ نیل:
«زیر پایت گر بدانی حالِ مور همچو حالِ توست زیر پایِ پیل»
سعدی حتی حواسش به یک مورچه هم هست که مراقب باش که او را پایمال نکنی، او به قدری درنگ و تأمل دارد که خودش می گوید:
من خود ای ساقی از این شوق که دارم مستم تو به یک جرعه دیگر ببری از دستم
هر چه کوته نظرانند بر ایشان پیمای که حریفان ز مل و من ز تأمل مستم
مستکین گفت: از نظر سعدی، دیگران به شراب دنیا مستند و او که سعدی است به تأمل و تدبر در عظمت خداوند مست است.
این پژوهشگر ادامه داد: سعدی بر اصل نخست که پاسداشت «دمهای بیبازگشت عمر» است تأکید میکند و معتقد است در هر نفسی که فرو میرود و میآید باید نکتهای، حکمتی، دانشی بیاموزیم و دوم برای آن که این موارد را بیاموزیم باید تأمل، تدبر و درنگ را یاد بگیریم. سعدی در سرآغاز بوستان میگوید:
تأمل در آیینه دل کنی صفایی بهتدریج حاصل کنی
این سخن هیچ وقت هم کهنه نمیشود و این حرف صد سال دیگر هم کاملا قابلیت کاربرد دارد.
این ادیب سعدیشناس اضافه کرد: سعدی اساسا یک انسان شناس هوشمند است. تمام حفرهها، تمام گلوگاهها، تمام گرانیگاهها و تمام عیبها و فرازوفرودهای روان انسان را میشناسد. هر که با سعدی دمساز میشود می تواند نیاز شخصی خودش را از اندیشه سعدی به درستی انتخاب کرده و به دست بیاورد، سعدی انسانی واقعگرا و رئالیست است، به همین درباره همه موضوعات سخن می گوید.
مستکین اظهار داشت: در اندیشه سعدی هم برای هر انسانی به موازات اندیشهای که دارد محصولی آنجا وجود دارد، برخلاف دیگر بزرگان ما، که کلامشان سخت است و باید مدتها مطالعه کرد تا معنای آن را متوجه شد، سعدی زبان سادهای را به کار میگیرد و از شاگردان مدرسهای تا بزرگترین استادان میتوانند مخاطب او باشند.
وی گفت: با توجه به این که سعدی در ۶۵۵ گلستان و ۶۵۶ بوستان را نوشته است، حکمت سعدی بیش از ۷۹۱ سال است که در جان و روان ایرانیان جاری است، در طول این ۸۰۰ سال همیشه سعدی محبوب بوده، هیچ وقت مخاطبش را از دست نداده است. علتش این است که هر کسی موضوعی که مد نظر دارد را در آثار او مییابد. کسی که دنبال عشق است، در آثار سعدی با چنان مفاهیم ارزشمند و سطح بالایی مواجه می شود که دچار یک حیرت و شگفتی شود.
گل نسبتی ندارد با روی دلفریبت تو در میان گلها چون گل میان خاری
این واژه ها شور عجیبی دارد،
به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
نگاهی داشته باشیم که همه انسانها را از منظر انسان بودن دوست دارد، عشق در همه عالم است.
این پژوهشگر انتقادات درباره تاثیر گذر زمان در آثار سعدی را رد کرد و اظهار داشت: برخی ایراد می گیرند این موارد برای ۸۰۰ سال پیش است و قدیمی شده، در مواجهه با این آدمها میپرسم آیا در وجود تو حسد هست؟ طمع هست؟ شما حتما باید نسخههای سعدی را بخوانید، این ربطی به فناوری ندارد. سعدی شما را انسان میکند. سعدی می گوید گره و اشکال کار شماست، خودش می گوید داروی تلخ نصیحت، پس به شما دارو می دهد و می گوید:
گر شربتی بایدت سودمند ز سعدی ستان تلخ داروی پند
و می گوید داروی من اگه کارگر میافتد علتش این است که
چو خرما به شیرینی اندوده پوست چو بازش کنی استخوانی در اوست
اندرزها و جهان بینی من کام تو را شیرین می کند اما مراقب باش یک هسته در آن است که حکمت موضوع است. من این هسته را با شیرینی آمیخته کردم که کام تو شیرین شود ولی حواست جمع باشد که آنجا یک نکته نهفتم باید به کار بگیرید.
این ادیب با طرح این سوال که چرا ما رتبه اول نقابزدن (تغییرات زیبایی) در جهان داریم، گفت: پزشکان زیبایی ما هرگز فراغت ندارند، معنی آن این است که من از خودم خستهام نسبت به خودم ضعف دارم، دیگر اشتغالی دارم، چون یکی دیگر از من زیباتر است. اما سعدی میگوید اگر درون را زیبا کنید، بیرون هم عاشقت میشوند. خداوند در هستی این همه رنگارنگی گذاشته، شما این همه گل ها رو میبینید، شما اگر در باغچهای فقط گل بنفشه باشد میگویید من شقایق هم میخواهم، گل سرخ هم میخواهم، چون دوست داریم چشمنواز باشد، اگر همه آدمها مثل هم شوند، چه لذتی دارد؟ همه زیباترین چهرههایی که الان جراحی انجام می دهند را داشته باشند، چه فایده ای دارد؟ به تن نیست، به جان آدمی است. به همین دلیل سعدی میگوید:
تن آدمی شریف است به جان آدمیت نه همین لباس زیباست نشان آدمیت
اکنون نهضتی در حال شکل گیری است که به همان زیبایی طبیعی، زیبایی درون، برگردیم به همین مفاهیم سازنده و درون خود را کشف کنیم.
وی گفت: «از رسول خدا (ص) پرسیدند: زیبایی به چیست؟ چه چیزی زیباست؟ زیبایی یک انسان به این است که او هر روز چیزی خوب و جدید بیاموزد و دانشی جدید، نکتهای جدید، یا حکمتی جدید بیاموزد.» این گونه انسان به تدریج از منبعی که در درون خودش ایجاد میکند فروغش و زیباییش آفاقگیر میشود، همه عاشقش میشوند ولی خیلیها چون دیگر اشتغال هستند، برعکس عمل میکنند. دکور را درست می کنند اما همین که دهان باز میکنند و کلمهای حرف میزنند، شما حالتان بد میشود. سعدی این را میگوید که باید زیبایی درون و بیرون هماهنگ باشد.
دلم خانه مهر یار است و بس از او می نگنجد در آن کینه کس
دنیای من چیز دیگری است و در افقهای دیگری سیر میکنم، من چنان در درون غواصی میکنم که فرصتی ندارم ببینم روی آب چه هست، در درون خودم یک اقیانوس است.
مستکین اظهار داشت: اگر این موارد را ما به کار بیاوریم واقعاً میشود آموزههای سعدی را به کار گرفت که کتاب «لقمه لقمانی» برای به کار گرفتن این آموزهها کارآمد است.
نظر شما